با سلام به دوست گرامي
اساس دنياي خاکي از اتم گرفته تا کهکشانها بر تکامل و تدريج است.
«خلقت طفل از چه اندر نه مه است .. زانك تدريج شعار آن شه است» ـ مولانا
در نزد عرفا, جميع آنچه در عالم است مفصلا, در نشعه انسان است مجملا. پس انسان علم صغير و عالم انسان کبير است, ولي اين از روي صورت است. اما از راه معني انسان علم کبير است و عالم انسان صغير, زيراکه انسان خليفه است و خليفه را استيلاست.
در نتيجه هدف اين تدريج و تکامل در نهايت براي تحقق انسان کاملي است که مظهر جمعيه ذات باشد.
آنجايي که مربوط به ترس از عشق ميشود, شکي نيست که از روي جهل و ناداني است. زيراکه عشق اول و آخر دوکون است. ولي برخي برين خيالند که اکثير ميکنند, و در انتها جز دل تيره و سياه و نابينا چيز ديگري نسيبشان نشد. که بحث مفصلي است.
«عشقت رسد بفرياد ار خود بسان حافظ .. قرآن زبر بخواني بر چهارده روايت» ـ خواجه