به نام خدا
سلام عليكم
توجه به نكات ذيل روشن ميسازد كه مراد از آيه شريفه «انا انزلناه في ليلة القدر» به چه معناست:
1. سوره قدر در حالي نازل شده بود كه هنوز كل قرآن نازل نشده بود. در حدود همان سال اول بعثت نازل شده بود. روايات ترتيب نزول چنين دلالتي دارد.
2. قرآن در اوج فصاحت و بلاغت نازل شده است؛ يعني چنان بوده است كه مردم به روشني مقصود كلام الهي را ميفهميدند. شما بفرماييد، وقتي در همان سال اول بعثت به مردم گفته ميشد، قرآن در شب قدر نازل شده است، آنها از اين سخن چه ميفهميدند؟ آيا كل قرآن را؟ در حالي كه هنوز شاهد نزول كل قرآن نبودهاند؟ آيا روح يا اجمال قرآن را؟ در حالي كه روح و اجمال قرآن طبق ادعا تنها بر قلب پيامبر نازل شده بود و ديگران از آن بياطلاع بودند؟
3. در سوره مزمل كه جزو اولين سورههاي نازله قرآن است، لفظ قرآن آمده است: و رتل القرآن ترتيلا. بنابراين بر بعض قرآن هم قرآن اطلاق شده است. بنابراين لزومي ندارد و بلكه معنا ندارد كه ضمير «ه» در آيه شريفه به كل قرآن برگردد.
4. در آيه شريفه قدر هيچ قرينهاي وجود ندارد كه قرآن را به معنايي غير از قرآن موجود و معهود نزد آنان منصرف سازد. مثل اجمال قرآن يا روح قرآن. و حمل لفظ بر غير معناي معهود بدون قرينه و شاهد ناصواب است.
نتيجه آن كه مراد از آيه مورد بحث اين است كه اولين سوره قرآن در شب قدر نازل شده است و به عبارت ديگر در شب قدر شروع نزول قرآن بوده است؛ چنان كه وقتي گفته شود، قنات در روز جمعه جاري شد، به اين معنا نيست كه همه آب آن روز جمعه آمد؛ بلكه به اين معناست كه شروع جريان آب قنات در روز جمعه بوده است.
اين پارهاي از ادله و شواهد من، حال شما بفرماييد كه اين آيه چگونه دلالت دارد كه قرآن به طور دفعي بر قلب پيامبر(ص) نازل شده است؟ شما قلب پيامبر را از كجا آوردهايد؟ چطور ضمير «ه» به كل قرآن برميگردد، در حالي كه كل قرآن هنوز نازل نشده بود؟ چطور در حالي كه قرآن در اوج فصاحت و بلاغت بوده و براي هدايت مردم نازل شده است، از چيزي سخن بگويد كه تنها در قلب پيامبر(ص) وجود داشته و كسي ديگر از آن خبر نداشتهاند؛ نظير اجمال قرآن يا روح قرآن كه بعضي بدون هيچ دليلي ادعا ميكنند كه مراد از نزول دفعي قرآن نزول آن بر قلب پيامبر(ص) داشته است؟
موفق باشيد.