از اینکه مدتی از پست قبلی فاصله افتاد ازهمه خواننده گان عذر می خواهم.در پست جدید قصد دارم درباره ترجمه قرآن بحثی را شروع کنم.امیدوارم مورد پسند واقع شود.
* تعریف ترجمه *
((تـرجـمـه )) از لحاظ وزن , یک صیغه رباعى است و به معناى تبیین و توضیح آمده است از کتاب قـامـوس چـنـیـن بـر مى آید که در ترجمه , اختلاف زبان ضرورى است صاحب قاموس
مى گوید: ((تـرجـمان , یعنى تفسیر کننده زبان )) از این جهت مى توان گفت که ترجمه عبارت است از نقل کـلام از زبـانى به زبان دیگر, همان گونه که در المعجم الوسیط آمده است
اماتعبیر آوردن از یک مـعـنـى بـه وسـیله یک لفظ, پس از آن که با لفظ دیگرى تفهیم شده ,صرفا تبیین است و ترجمه اصطلاحى نیست .
لازم اسـت که ترجمه به تمام ابعاد معناى مقصود در زبان اصلى وفادار باشد و حتى نکات و دقایق سـخـن را کـه بـه نـحـوى بـا اصل مقصود پیوند دارد, همچون کنایه , تعریض ,جملات
حزن آور و حـسـرتبار و مانند اینها در بر گیرد, مواردى که در رساندن مطلب وبیان مقصود, و نیز در روش نظم کلام متفاوت است , و جز اینها از مواردى که معروف است .
از ایـن رو بـایـد در مترجم , به خوبى شایستگى این معنى وجود داشته باشد و وى احاطه کاملى بر ویـژگـى هـاى کلامى دو لغت داشته باشد و به اسرار بلاغت و بیان در دوزبان آگاه
باشد و نقطه نـظـرهـاى صاحب نوشته اصل را بداند و سطح علمى نوشته اصل رابشناسد و توانایى آن را داشته بـاشد که معنى را به طور کامل با تمام ویژگى ها و دقایق آن به دست
آورد و در قالب دیگرى که تا حـد امـکـان شبیه آن است بریزد, و این کارى است که کمتر نویسنده و صاحب قلمى قدرت آن را دارد, چه بسیار گام هایى که در این میدان عظیم لغزیده
است .
نظرات شما: نظر