با سلام

به نظر من ترجمه ي الميزان براي عموم هم بسيار مفيده . اين جور هم كه شما فرموديد نيست. اگر چه مرحوم علامه فقيه، اصولي و فيلسوف بودند ولي در تفسير الميزان بسيار كم از مسايل فلسفي استفاده كردند. مهم سبك جالبيه كه ايشون و شاگردانشون در نوشتن الميزان داشتند. قبل از الميزان بسياري از تفاسير روي الفاظ تكيه داشتند و خيلي به مقايسه ي معنايي و بررسي روايات با توجه به معاني كلي كه آيات ميده نبودند. ولي الميزان با يه ديدي وسيع و با توجه به آيات ديگه و معاني كلي اونها صرف نظر از اينكه فلان كلمه چند احتمال داره و بعضي بحثهاي بي فايده به تفسير بسيار روان و علمي از قرآن پرداختند. بله قبول دارم كه ايشون در بعضي جاها به مناسبت يه سري بحثهاي فلسفي و... هم اوردند. ولي خودشون مطرح كردند كه اين «بحث فلسفي» است.

اما در مورد تفسير نمونه و تفسير نور كه فرموديد من نظر ديگري دارم . اگر چه ميتونيم تفسير نمونه رو تفسير بناميم ولي تفسير نور اصلا تفسير نيست. اهل فن اون رو فقط شرح و يه برداشتهايي از آيات دونستند. تفسير نمونه هم بر همون سياقه و مسايل جنبي زياد داره و بعضي جاها از بحثهاي تفسيري مربوط به آيات دور شده.

به هر حال من با بحث بيشتر در اين باره موافقم.